داستان عمر بن عبد العزیز
عمر بن عبدالعزیز كه به خلافت رسید، لعن به حضرت علی ـ علیه السّلام ـ را كه از زمان معاویه مرسوم شده بود، ممنوع كرد
قبل از او كار به جایی رسیده بود كه یك نفر در بیابان نماز خواند و فراموش كرد كه بعد از نماز ـ نعوذ بالله ـ لعن به امام علی ـ علیه السّلام ـ كند و بعد یادش آمد، لذا برای كفارهی این گناه در همان محل یك مسجد بنا كرد
به هر حال، عمر بن عبدالعزیز اگر چه فقط شش ماه خلیفه بود، اما جلو حیف و میلها را گرفت، دست اطرافیانش را از بیت المال كوتاه كرد و اوضاع به گونهای سامان یافت كه در اواخر حكومت او، استاندارها برایش نوشتند دیگر فقیری پیدا نمیشود و ذخیرهی بیت المال هم فراوان است، آنها را در چه راهی مصرف كنیم؟ او دستور داد كه با آن پولها غلام و كنیز بخرید و آزاد كنید
خود عمر بن عبدالعزیز میگوید: «من اگر كار خوبی انجام دادهام به خاطر تربیت صحیح معلم است
او میگوید: «روزی معلم من دید كه بچهها به علی ـ علیه السّلام ـ ناسزا میگویند، وقتی بچهها رفتند، مرا صدا زد و گفت: كسی كه از نظر قرآن اهل بهشت است، از كجا فهمیدی كه لعن او جایز و لازم است؟
همین جمله، جرقهای در ذهن من ایجاد كرد و هدایت شدم و اكنون خدا را شكر میكنم، سپاسگزارم كه موفق شدم این رسم شوم را از جامعه محو كنم